حدیث دل

  • ۰
  • ۰

174.

سلام

 

ما بالاخره برگشتیم خونه... الحمدلله علی کل حال!

اول عذر خواهم بابت پست هایی که با گوشی می گذاشتم و فونت و چینش نامرتبی داشت و اشتباهات تایپی از جمله حرف " آ " که بی کلاه مینوشتم...

چند روز آخر ، چند پست مفصل نوشتم، ویراستاری کردم، ... اما همش تو ذهنم رخ داد و فرصت تایپش پش نیومد!

یکیش که مربوط به چگونگی لطف آقا و نوکری زایرای آقا میشه رو دلم می خواد بنویسم، ان شاء الله... قبل از اینکه فراموشم بشه!

اما چکیده مطلب اینه: ب

هترین ماه رمضان عمرم رو داشتم، حتی اگر همین شرایط تکرار بشه، باز هم تازه گی و ناب بودن این ماه رو نخواهد داشت.... هر چه سجده کنم و نماز شکر بگذارم، زبانم قاصره از بیان شکرش!

و در بیشتر موارد همه عزیزان رو در هر چه انجام دادم شریک قرار دادم... ان شاء الله روزی همه آرزومندان!

 

یک نکته بسی مهم... دوستان بزرگواری که اینستاگرام بنده رو هم می بینید، لطفا در نظراتتون به هیچ وجه اشاره ای به وبلاگم نکنید. اتفاقی افتاد که خواهرم و تعدادی از دوستان قدیمی اینستای بنده رو کشف کردن! ابدا و ابدا و ابدا نمی خوام که اینجا رو کشف کنند!

برخلاف خیلی ها که دوست دارن خواننده های بیشتری وبلاگشون رو بخونند، من عزلت و تنهایی اینجا رو بیشتر دوست دارم... خصوصا رفت و آمد آشنایان دنیای حقیقی فقط باعث بسته شدن دست و پای من در درج خاطرات و حال و احوالم میشه، که منم نمی خوام این اتفاق بیافته!

  • ۹۳/۰۵/۱۱
  • بی دل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی