حدیث دل

  • ۰
  • ۰

246.

می دونی صبرم کمه...

اون موقع که گفتی: این بار برو اما دیگه تنها نه!

اون بار که گفتی: یادته که قرارمون، دیگه تنها نه!

حالا من چی بگم؟!

اومدی میگی: اگه دوست داری باهاشون برو؟ همه نمیشه!

توقع داری چی بگم؟

 

یا امام حسین، جانم بفداتون...

جوابشو دادم... جواب دلمو چی بدم؟

اون موقع که همه چی خادمی جور شد، گفتم نه!

خودتون شاهدین، به کربلا هم گفتم نه! بار چندمه... میدونید!

 

اما چه کنم تا اسم کربلا میاد دست و دلم میلرزه!

نه گفتنش خیلی سخته! خیلی...

نمی تونم اشک نریزم... اینو دیگه ازم توقع نداشته باشید!

 

+ فردا راهی حریم قدسی آقا امام رئوفیم... دعا کنید به روسیاهی من نگاه نکنند، برات کربلای هممون با هم رو بگیریم!!!

  • ۹۳/۰۸/۱۰
  • بی دل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی