حدیث دل

  • ۰
  • ۰

سلام

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

سلام آقای مهربانم

سلام مهربانترینم

می دونید شوکه هستم، هنوزم باور نکردم. من؟! یعنی من همچین لیاقتی پیدا می کنم؟

می دونید چند دفعه تو دلم مرور کردم که نیام، فقط بخاطر لجبازی! می دونید چند بار گفتم میام اذیت میشم... کی غیر شما حال منو می دونه!

کی اندازه شما دلبری می کنه؟! اونم برای من.... برای این روسیاهی که میون سیاهیاش یادش هست عهد بسته بوده و داره میزنه زیر همه عهدهاش...

دلم که بار و بندیلشو جمع کرده داره راه می افته...

نمی دونم چرا جسمم جا مونده. شاید از خجالته! شاید از درماندگی این همه روسیاهیه.

دلم می خواست برای همه می گفتم تا با سنگباران حرفاشون یه ذره سبک میشدم.

دلم می خواست بدونن این روسیاه چه کرده، اما بازم شما، بازم مهربون مهربون ها، داره دستشو می گیره!

آقا جان لحظه میشمارم برای اینکه بشم خاک پای زوارت....

دستم رو بگیرید که بیش از این خجل نشم.

 

السلام علیک یا ولی الله

السلام علیک یا نور الله فی ارضه

  • ۹۳/۰۳/۲۶
  • بی دل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی