داشتیم تند تند رحل و قرآن ها رو جمع می کردیم میبردیم تو قفسه ها میچیدیم، تا صفا کم کم برا نماز مراب بشه...
یه دختر جوون اومد جلو ، حس کردم کاری داره، گفتم: جانم...
گفت ببخشید یه سوال داشتم... رفتم جلوتر، نزدیکش...
با یه حالت خجالتی پرسید: ببخشید شما مجرد هستین؟
:))))
- ۹۳/۰۴/۲۱